اجازه بدهيد در آغاز اين يادداشت کوتاه بگويم که نه تنها من به هيچ روي با ارزشهاي فرهنگ غربي مخالف نيستم، برعکس بر اين باورم که فرهنگ همهي ملتها ارزشهايي دارد که شايستهي ستايشاند و قطعا فرهنگ کشورهاي غربي و حتي عربي هم از اين گونهاند. اما اين هرگز به اين معنا نيست که ما به ارزشهاي فرهنگي خودمان پشت پا بزنيم و نابخردانه شيفتهي فرهنگ ديگران شويم.
فرهنگ پربار ما ايرانيان سرشار از آيينهاي شاد و غرور آفرين است که هر يک به نوبهي خود جزيي از ميراث معنوي بشري به شمار ميروند و اين وظيفهي ما ايرانيان را در پاسداشت اين ميراث ارزشمند بشري از ديگران بيشتر ميکند.
من به آرمان جهاني شدن يا فرهنگ جهاني احترام ميگذارم؛ اما اين بدان معنا نيست که بپذيريم تا يک فرهنگ بر ديگر فرهنگها مسلط شود و اين ابزاري بشود براي سلطهي اقتصادي و سياسي يک يا چند کشور بزرگ بر ديگر ملتها.
جهاني شدن از ديدگاه من يعني اين که همهي ملتها همچون اعضاي يک خانواده، هرآن چه را که دارند بر سر يک سفره به گسترهي جهان بگذارند و هر يک به فراخور نيازشان از آن توشه برگيرند.
همان اندازه که «کريسمس» حق دارد جهاني بشود، «نوروز» هميشه پيروز هم حق دارد که جهاني شود. همان اندازه که «ولنتاين» حق دارد جهاني باشد، «مهرگان» ما نيز حق دارد که جهاني باشد. حال اگر ميبينيم که ما داريم آهسته آهسته آيينهاي زيباي خودمان را فراموش ميکنيم و دل به نغمههاي ديگر ميسپاريم از دو حال خارج نيست : يا ما دچار يک بيغيرتي عظيم فرهنگي شدهايم ؛ يا در يک خواب عميق فرهنگي فرو رفتهايم، وگرنه کدام ملت را سراغ داريد که به اين آساني تن به استعمار فرهنگي بسپارد و صدايش هم در نيايد.
شوربختانه چند سال است که ترويج کنندگان فرهنگ غربي ميکوشند که جشن ولنتاين را به جاي جشن کهن و ايراني مهرگان در ايران ترويج کنند.
«ولنتاين»(Valentine) که «جشن عشاق» يا «روز پسر» نيز ناميده ميشود، همه ساله در 14 ماه فوريه توسط مسيحيها گرامي داشته ميشود. 14 فوريه براساس يک باور قرون وسطايي روز جفت گيري پرندگان است.
نکته ي بسيار مهم ديگر تفاوت بنيادين بين مهرگان و ولنتاين است. مهرگان بر بنيان مهرورزي آگاهانه و خردورزانه و پايدار بر يک پيمان مستحکم اخلاقي بين دو دلداده استوار است. اما ولنتاين بيشتر مروج عشق هاي کوچه بازاري و سطحي است.
از سوي ديگر مشهور است که در دهه ي سوم مسيحي در رم و در زمان امپراتوري «کلاديوس دوم» کشيشي به نام «والنتيوس» يا «وَلنتاين» که بعدها به نام «سنت ولنتاين» يا «ولنتاين مقدس» معروف شد، برخلاف دستور صريح امپراتور، دختران و پسران را به عقد هم در مي آورد. در آن زمان امپراتور رُم تصور ميکرد که سربازان مجرد، نسبت به سربازان داراي همسر، جنگجويان بهتري هستند، از اين روي ازدواج را براي سربازان خود ممنوع کرده بود.
امپراتور از اين خودسري ولنتاين رنجيد و دستور بازداشت او را صادر کرد. اما ولنتاين در زندان هم بيکار ننشست و به دختر کور زندان بان خود دل بست و در پايين اولين نامه ي عاشقانه به آن دختر، نوشت: «از طرف ولنتاين تو ...»
چنان که گفته شد، برخي از پژوهشگران بر اين باورند که چون در قرون وسطي روز 14 فوريه را روز جفت يابي پرندگان ميدانستند به همين دليل بعدها که قرار شد روزي را براي عشاق نام گذاري کنند تاريخ 14 فوريه و نام ولنتاين را در هم آميختند و آن را روز عشاق ناميدند.
ولي گروه ديگر معتقدند که جشن روز ولنتاين يک رسم قديمي است که ريشه در يک جشنواره (فستيوال) رومي دارد. رومي هاي غير مسيحي در ميانه ماه فوريه که براي آن ها آغاز بهار بود يک جشنواره به نام « لوپرکاليا » (LUPERCALIA) داشتند. در بخشي از اين جشنواره دخترها نام خود را مي نوشتند و درون جعبه اي مي انداختند و پس از آن هر پسر يک نام را به صورت شانسي از درون جعبه بر مي داشت. به اين ترتيب آن دو در طول جشنواره به عنوان دوست پسر و دوست دختر با هم بودند. البته در مواردي اين دوستي به ازدواج هم مي انجاميد. بعدها کليسا تصميم گرفت که اين جشنواره را به نفع خود مصادره کند و به يک جشن مسيحي و يادبود روز اعدام کشيش «سنت ولنتاين» تبديل کند.
روز ولنتاين تا سده ي 17 مسيحي هنوز روزي ناشناخته بود. در سده ي 18 نوشتن پيام هاي عاشقانه و ارسال آن به صورت معمول درآمد. امروزه ولنتاين در حقيقت وسيلهاي براي ترويج مسيحيت در کشورهاي غير مسيحي قرار گرفته و مبلغان مسيحي از راه ولنتاين مي خواهند جايي براي خود در دل مردم باز کنند و بسياري از بازرگانان کشورهاي غربي هم مي کوشند تا با بهره برداري از ولنتاين، انواع کارت پستال هاي پر زرق و برق و محصولات فانتزي خود را به جوانان کشورهاي جهان بفروشند و به کسب و کار خود رونق بيشتر دهند و تبليغات روي اينترنت و شبکه هاي ماهواره اي تأييدي بر همين نکته است. گواه اين ادعا آمار منتشر شده از فروش انواع هديه روز ولنتاين از شکلات و گل و کارت گرفته تا ديگر اجناس است. براي نمونه طبق آمار در انگلستان در روز 14 فوريه سال 2001 تنها 22 ميليون پوند صرف خريد گل شده است و از سوي انگليسيها 7 ميليون شاخه گل سرخ و 12 ميليون کارت تبريک ارسال شده است!!!
اما در ايران، چرا ولنتاين اين شانس را داشته است که طي چند سال گذشته خود را بر فرهنگ ما تحميل کند ؟ شايد نقش رسانه هاي گروهي داخلي و خارجي در اين ميان ناديده گرفته شود. اما حقيقت اين است که اگر اين رسانه ها به ويژه شبکه هاي ماهواره اي فارسي زبان خارج کشور و يا دوستان وبلاگ نويس، آن قدر که در مورد ولنتاين سخن مي گويند و مي نويسند، يک دهم آن هم در مورد مهرگان سخن مي گفتند امروز جوانان ايراني که تشنه ي جشن و شادي هستند، اين چنين به آيين هاي بيگانه دل نميباختند.
در چنين شرايطي اگر مسئولان کشور صلاح مي ديدند و اجازه مي دادند تا جشن مهرگان آزادانه در ميان همهي مردم کشور به ويژه جوانان فراگير شود، ضمن اين که يکي از سنت هاي زيباي ايراني حفظ شده بود، زمينه براي نفوذ انديشه ها و سنت هاي بيگانه به کشور فراهم نمي شد و ولنتاين به راحتي جاي خالي جشن مهرگان را در دل جوانان ما پر نمي کرد.
مهرگان روز عشاق در فرهنگ ايراني است. يکي از آيين هايي که در روز جشن مهرگان بيش از روزهاي ديگر به آن توجه ميشود، مهرورزي و ابراز عشق به همه ي همنوعان و نزديکان، بستگان و دوستان است و افراد به آناني که عشق مي ورزند، هديه هاي گوناگون از جمله دسته اي گل بنفشه هديه مي دهند.
مهرگان، اين جشن زيبا را پاس بداريم و فراموش نکنيم که تا مهرگان داريم به ولنتاين نياز نداريم.
و اما در پايان ذکر دو نکته را ضروري ميدانم .
نکته نخست اينکه برخي از دوستان مي کوشند تا روز « جشن اسفندگان » را به عنوان روز ولنتاين ايراني معرفي کنند. اما نبايد فراموش کرد که روز اسفندگان، روز زن در فرهنگ ايراني است و هيچ ارتباطي با ولنتاين و پيوند مادي بين يک زوج جوان ندارد. هر چند که ممکن است از نظر زماني (به صورت اتفاقي) نزديکي داشته باشند.
نکته بسيار مهم ديگر تفاوت بنيادين بين مهرگان و ولنتاين است. مهرگان بر بنيان مهرورزي آگاهانه و خردورزانه و پايدار بر يک پيمان مستحکم اخلاقي بين دو دلداده استوار است. اما والنتاين بيشتر مروج عشق هاي کوچه بازاري و سطحي است
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : تا مهرگان داريم به والنتاين نياز نداريم,
موضوع :
تاریخ ایران , ,